مینیاتور ایرانی، تلفیقی از هنر و حرفه ای بودن
مینیاتور یا مینیاتور ایرانی هنری است که متضمن توانایی نمایش تمام طبیعت در یک قاب کوچک است و اساساً به هر پدیده ظریف هنری، صرف نظر از نحوه خلق آن اشاره دارد. واژه مینیاتور در لغت به معنای طبیعت کوچک و ظریف است و اگرچه خود این واژه تنها از اواسط قرن گذشته و تقریباً از دوره قاجار وارد زبان فارسی شد، اما هنری است که از دیرباز وجود داشته و دارد. تاریخ کهن در ایران
سیر تحول تاریخی نقاشی مینیاتور ایرانی به گذشته های دور و قبل از ظهور اسلام بازمی گردد. در واقع مینیاتور ایرانی که زمانی با الهام از شیوههای نقاشی چینی و با چشمانداز منحصربهفرد هنر ایرانی ادغام شده بود، راه را برای ظهور جلوههای الهی در نقاشی ایرانی پیش از ظهور اسلام هموار کرد. و پس از آن سرانجام با تئوسوفی و اندیشه اسلامی پیوند خورد.
کاشیهایی که برخی از آنها هنوز وجود دارد، نشان میدهد که سالها قبل از حمله مغول به ایران، از همان سبکها و روشهای نقاشی و طراحی استفاده میشد که سپس به عنوان سبک تذهیب پذیرفته شد. بسیاری از محققین معتقدند که این هنر از ایران سرچشمه گرفته، سپس به چین گسترش یافته و در دوره مغول به شکل نسبتاً توسعه یافته به ایران بازگشته است.
هنرمندان ایرانی در نخستین سدههای پس از ظهور اسلام، تلاشهای فوقالعادهای برای تکمیل و توسعه این هنر انجام دادند. مدارس نقاشی خاصی مانند شیراز، هرات، تبریز، قزوین و اصفهان تأسیس کردند و آنها را با خط یا خط عربی تلفیق کردند. حاشیههای طلایی و پیشنمایشهای قرآن، عربسکها و طرحهای خیتان، همگی آثار ارزشمند مینیاتوری هستند که بهصورت ترکیبی از مینیاتور و نسخ خطی عربی در قرن سوم میلادی، زمانی که ایرانیان موفق به ورود به دربار عباسیان شدند، خلق شدهاند. متأسفانه بخش قابل توجهی از این آثار در حملات مغول در قرن هفتم و هشتم از بین رفت. علاوه بر این، در دوره ایلخانی که کشور به وضعیت نسبتاً آرام بازگشت، آثار هنری مهم دیگری از جمله شاهنامه فردوسی و دموت شاهنامه پدیدار شد.
پس از این دوره هنر مینیاتور ایرانی تا حدودی در مکتب هرات توسعه یافت، زیرا عقل و قلمرو عمل ثابتی پس از مکتب بغداد در اختیار صنعتگران قرار گرفت و سرانجام هنر نقاشی و مینیاتور ایرانی پس از مکتب هرات توسعه یافت. به دوره صفویه منتقل شد. در این دوره کمال الدین بهزاد به تبریز دعوت شد و به ریاست کتابخانه سلطنتی منصوب شد. او با همکاری صنعتگران بزرگ برای توسعه این هنر تلاش کرد. به طور کلی سبک و مکتب نقاشی در دوره صفویه را می توان به دو حوزه تقسیم کرد:
مکتب تبریز که تا زمان تصرف پایتخت قزوین تغییری در سبک آن ایجاد نشد. در مورد این مکتب باید توجه داشت که مینیاتورهای این دوره همگی متعلق به یک نوع مشابه بوده و از نظر ظرافت، خط کشی، رنگ و طرح با مکتب هرات اندکی تفاوت داشتند.
مکتب اصفهان زمانی پدید آمد که اصفهان پایتخت شد. در این دوره سبک و روش کار به شدت تغییر کرد و می توان از نقوش تزئینی مساجد اصفهان و کاخ چهلستون و علی قاپو به عنوان نمونه بارز و نمونه یاد کرد.